عصر ایران؛رضا رئیسی- ذکر این دو خاطرهای که در ادامه میآید در ابتدای این یادداشت، ناظر به شناخت از کاراکتر و شخصیت مسعود پزشکیان، بسیار پیشتر از آنکه عنوان نهمین رئیس جمهوری ایران را یدک بکشد و مقدمهای است برای ورود به بحث اصلی این گفتار که در رابطه با مواجهه منتقدان پزشکیان با او در این روزهاست. نکته آنکه با عدم شناخت آنان از شخصیت پزشکیان در واقع آنان به جای تخریب پزشکیان به خودتخریبی روی آورده و به جای تحریب وی به ارتقای ساختاری او در حاکمیت و نزد افکار عمومی کمک میکنند.
خاطره اول به رمضان ١۴٠٠، چند روزی بعد از ثبت نام به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری باز میگردد.جلسهای که در دفتر آن زمان تارنمای انصاف نیوز برگزار شد و جمعی از اهالی رسانه و فعالان سیاسی و اجتماعی نشست پرسش و پاسخ و هم اندیشی با مسعود پزشکیان داشتیم، جلسهای که خیلی رک و صریح سؤالات و دغدغههای خود را گفتیم، پزشکیان هم حتی المقدور پاسخگوی سؤالات بود. در انتهای جلسه که به مراسم افطاری ختم شد، او با پوزشخواهی به مناسبت قرارقبلی جلسه را ترک کرد و بحثهای چند جانبه راجع به کم و کیف جلسه و پاسخهای پزشکیان و آخر و عاقبت کاندیداتوری او شکل گرفت، خوب یادم هست که در آن جلسه به مزاح به دوستان گفتم او یک شخصیت خاص و منحصر به فرد دارد که در تشریح میتوان گفت:او احمدینژادِ اصلاح طلبان و میرحسین موسویِ اصولگرایان است.
خاطره دوم اما به اولین روزهای راهاندازی ستاد مرکزی دکتر پزشکیان باز میگردد، آنجا خطاب به چند چهره شاخص اصلاحطلب، گفتم: کل این ستاد و مجموعه فعالان آن نمیتوانند تنور انتخابات را گرم و مسعود پزشکیان را به جایگاه ریاست جمهوری رهنمون کنند، اگر نگذارند، مسعود پزشکیان خودش باشد و با رفتار ورزی منحصر به فردش در عرصه رقابت حاضر شود و برگ برنده او کنشگری مبتنی بر کاراکتر ویژه و متفاوت او نسبت به الیت نخبگان سیاسی است.
تیرماه ١۴٠٣ مردی که متفاوت گام بر میداشت، پروتکلپذیر نبود، خطبه خوانی و لفاظی سیاسی نمیدانست و همانند دیپلماتها آراستگی و اتو کشیدگی سیاسیون عالیرتبه را نداشت، ساده زیست و معمولی طور زندگی میکرد، گوی سبقت را از رقبا با همان جلوهگری منحصر بهفرد خود ربود و با شعار «انصاف، عدالت و حق» به عنوان مردی صادق بی آلایش رای و نظر تودهها را به خود جلب و نهمین رئیس جمهوری تاریخ ایران شد.
پزشکیان نه وعده داده بود نه وعید، ادعای همه فن حریفی هم نداشت و اتفاقا اصرار و پافشاری کرد که نه برنامه خاصی دارد و نه قرار است کاری کارستان کند.
در طول همه این مدت سپری شده هم با همان سبک و سیاق دوران نامزدی آرام و با طمأنینه کارش را جلو برده و باید دید تا چه حد موفق بوده و در نهایت به چه دستاوردهایی نائل خواهد شد که البته بحث این مقال نیست.
گفتار اصلی این یادداشت به رفتار و واکنشهای منتقدان پزشکیان باز میگردد. تندروهای افراطی یا با ادبیات اخیر، سوپر انقلابیهایی که از همان فردای شکست به جای بازنگری در اشتباهات و حرکت در مسیر تغییرات، تیغ خود را برای پزشکیان از رو کشیدند و به عناوین مختلف و با هر فعل و انفعالی به شخص پزشکیان تاختند و در این مسیر، درست مرتکب اشتباهاتی شدند که نقطه قوت پزشکیان و کاراکتر شخصیتی او بود و تسهیل کننده مسیر او شد.
پزشکیان گفته بود اهل دعوا نیست و به دنبال وفاق گرایی است، آنها اما راه مخالف خوانی و تخطئه و تخریب را پی گرفتند، بدین سان نه تنها مرتکب اعتماد سوزی در ساختار حاکمیتی و به انزوا روی خود شدند که پزشکیان را در ارکان حاکمیتی به عنوان شخصیتی قابل اعتماد و دغدغهمند منافع ملی بدون جناحی نگری و سیاست زدگی جلوهگر ساختند، که به جای مناقشه به دنبال مفاهمه است و نشانه آن را در حمایت تمام عیار ساختار حاکمیتی از دولت در پرونده مذاکرات شاهد هستیم.
آنها که تا دیروز سادهزیستی و رویکردهای پوپولیستی دولتهای مورد وثوق خود را در بوق و کرنا میکردند، به هر حرکتی که دال بر عدم تکلف، مردمی بودن و پرهیز از تجمل گرایی بود، انگ و برچسب زده و آن را کوفتند، تا جایی که حضور پزشکیان در یک بازی فوتبال با کارگران را مسخره و ناشی از بی خیالی و بی برنامگی دولت او عنوان کردند، همان هایی که چنین نشست و برخاست هایی در دولت های دیگر را ارج نهاده و تعاریف ماورایی از آن ارائه میدادند، کمی جلوتر وقتی پزشکیان در فردای حادثه بندرعباس بدون هیچ مسامحه و ملاحظهای به محل حادثه رفت، بازهم ایراد گرفتند که حضور رئیس جمهوری چه دردی دوا می کند و به جای این کارها از مذاکرات خارج شویم و وعده صادق را اجرایی کنید! حال آنکه حضور در چنین موقعیتهایی در دولت های قبل نشان دهنده جسارت و شجاعت رئیس جمهور وقت و مردم داری آنان بود و در دیگر سو آنان نیک میدانند که سیاست نظام مبتنی بر پیشبرد مذاکرات است و خواست دشمنان نظام واسرائیلی ها در این شرایط اخلال در مذاکرات و بزرگ نمایی از تاثیرگذاری است که اکنون از اسرائیل دریغ شده است.
این تناقضات آشکار و لحظه به لحظه تطور و رنگ به رنگ، نه تنها وجاهت و وزانتی در حاکمیت به ارمغان نیاورده که بخش مهمی از عقلای اصولگرا و حامیان انتخاباتی آنان را که به دنبال بهبود وضعیت کشور بوده و با وعده و وعیدها به سمت و سوی آنان جلب شده بودند از دور آنان تارانده و این طیف را بیش از پیش به حاشیه می راند.
و از طرف دیگر آنگونه که پیرامون شاخصه محبوبیت زایی پزشکیان و علت العلل جلب افکار عمومی به سمت پزشکیان گفتیم، این مخالف خوانی های کورکورانه و لجوجانه به جای رویگردانی از پزشکیان، آب به آسیاب او ریخته و حتی کسانی که به هر دلیلی طی این مدت از دولت چهاردهم ناخشنود و دلگیر شدهاند به کنار و همراه دولت میآورد، این در حالی است که کلیت دولت و حتی شخص پزشکیان در این مدت کم اشتباه و ناکارآمدی نداشتهاند اما این دشمنی لجوجانه و بی حساب و کتاب بر همه آنها سرپوش گذاشته و دولت را در جایگاه مظلوم بی دفاع و فعال مایشاء در مسیر منافع ملی قرار میدهد که باید در کنار آن در برابر این تندروهای بی منطق و سیاسی نگر ایستاد و برای حفظ منافع ملی دو قبضه کنار آن ماند.
واکنش ها به فستیوال کوچه یا اینکه چرا دکتر پزشکیان بالای سر بیمار میخندد یا اینکه چرا دولت او مشوق شادی است و در غم ها کنار ملت تمام قد میایستد، درست مواردی بوده که مردم عادی و غیر سیاسی را به سمت پزشکیان جلب کرده و آنان را به کنج عزلت فرستاد، پزشکیان فارغ از هر گزینه و گزاره و عملکردی، خود را در قامت شخصیتی صادق، دلسوز و دغدغه مند مشکلات نشان داده و با این ایرادگیری های خاله زنکی و بی پرنسیبی نه تنها منکوب و مقهور نخواهد شد که هر روز بیش از دیروز به واسطه این رفتار نابخردانه در دل مردم و حاکمان تثبیت جایگاه خواهد شد.